×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× ادبیات.فلسفه
×

آدرس وبلاگ من

downfall.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/zeus.dream

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

عرفان با طعم شکلات

بهرام بیضایی نمایشنامه ای دارد به نام "چهار صندوق". در این نمایشنامه چهار شخصیت متفاوت به دست خود مترسکی می سازند و خود اسیر دست مترسک می شوند. مترسکِ دست ساز این چهار شخصیت، نماد تکنولوژی و دنیای معاصر است. شخصیت های نمایش در حقیقت اسیر چیزی می شوند که آفرینش آن را مایه ی آرامش و بهروزی خود تصور می کردند. سرگشتگی و اسارت بشر در هزارتوهای دنیای معاصر همانا حاصل تلاش وی برای دستیابی به آرامش از رهگذار تکنولوژی است؛ تلاشی که حاصلش در خوش بینانه ترین نگاه، وزنه ی دردهای بی شمار روحی، حس پوچی و سرگشتگی اش بر آرامش و رفاه بشر می چربد. گسست از سنت و جهش به سوی مدرنیسم، زندگی را در شکافی عظیم برای روح و روان به چالش درافکنده است. بشر در دوران رنسانس در تلاش برای جایگزینی ارزش های نو هرگز به اندازه ی دنیای معاصر متحمل این همه درد و رنج نشد. البته انسان بر حسب طبیعت جستجوگر خود هرگز از تلاش برای رسیدن به آرامش و التیام دردهای روحی دست برنمی دارد. رشد قارچ گونه ی طریقت های مینی مالیستی و مکاتب بودایی / عرفانی متعدد در بستر پست مدرنیسم و همچنین انتشار بی شمار کتاب هایی با عناوینی چون عرفان با طعم نعنا، شکلات یا هر چیز دیگر؛ رسیدن به آرامش در بیست و یک روز؛ ارتباط با خدا از طریق موتور سیکلت و هزار و یک عنوان مضحک دیگر پاسخی ست سطحی به این نیاز و خلاء روحی. البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که نگارش این گونه کتاب ها و ظهور مکاتب عرفانی مذکور حاصل زیرکی و سود جویی نویسندگان و پدیدآورندگان آن و وقوف آن ها بر این خلاء روحی بشر است. سربرآوردن گروه های موسیقی که همین مضامین را در خطوط حامل و نت ها می آفرینند شاهدی دیگر بر این مدعاست. آلبوم های متعدد موسیقی در سبک های New Age، Easy Listening، Mood Music و غیره انسان امروز را به ضیافتی روحانی دعوت می کنند تا فارغ از زندگی سرسام آور امروزی لحظاتی را در آرامش و شاید هم غفلت سپری کنند. غافل از این که دلهره ی بنیادین بشر از مترسکی که خود ساخته است با این مخدرهای زودگذر درمان نخواهد شد. دردهای بنیادین، درمان های بنیادین را می طلبد. عرفان با طعم نعنا چاره ی آن نیست و جز طعمی از نعنا ندارد.   « زندگي مثل يك بازي شطرنج است و انسان در آن مانند شاهي است كه از آغاز بازي باخته است.وي از همان ابتدا مي داند كه هرگز با تردستي،كاري از پيش نخواهد برد.حالا در آخر بازي،او صرفا مثل يك بازيگر بد،چند حركت بي معنا مي كند.او فقط تلاش دارد كه پاياني گريز ناپذير را به تعويق اندازد.هريك از حركاتش يكي از آخرين حركات بي معناست كه فرجام كار را به تاخير مي افكند.انسان بازيگر بدي است. »   سرنوشت فردي وجود دارد،ولي تقدير برتري وجود ندارد يا دست كم بيش از يك تقدير برتر نيست كه در آن صورت سرنوشت فردي آن را به عنوان محتوم و جبري مي پذيرد و تحقير مي كند،در بقيه موارد،انسان دنياي محال،خود را مختار مي داند.در آن لحظه حساسي كه آدمي به زندگي خود نظر مي كند،همچون سيزيف كه به سوي سنگش بر مي گردد،به همه اعمال بي ربطي مي نگرد كه سرنوشت اوست،سرنوشتي كه مخلوق خود اوست و در ديده ي دل يكسان و يكپارچه است و به زودي مهر مرگ بر آن صحه مي گذارد.بدين سان،آدمي منشاء انساني امور را قبول مي كند.وي همچون كوري كه مشتاق ديدن است و مي داند كه شبش را پاياني نيست،همچنان رهسپار است.سنگ همچنان مي غلطد.
شنبه 12 شهریور 1390 - 8:10:02 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

4437 بازدید

1 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

6 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements